زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
چه غصهها که نخوردی برای همسایه هـنوز هم که تو داری هـوای همسایه تو ناله کردی و همسایه را دعا کردی ز گـریـۀ تو در آمد صدای هـمـسـایـه دعای توست که مرگت سریعتر برسد همین شده است دقـیـقـاً دعای هـمسایه کمر به قـتـل تو بـستـنـد، بـاز هم بانو به فکـر نـان شبی و غـذای هـمسایه؟! به زخم دست تو پاشید آن نمک را که گـرفـته بـود ز دسـتت گـدای هـمـسایه به خانه ریخـتـهاند و گـمان نمیکـردم به خـانه وا شود اینگـونه پای همسایه نخـواستـیـم جـواب سـلامها را، کـاش سـلامـمـان نـدهـد با کـنـایـه هـمـسایـه چه غربتی است که همسایه بیخبر باشد ز داغ مـرگ عزیز و عـزای همسایه قسم به سرخی خونهای چادرت دیگر بـرام رنـگ نــدارد حـنـای هـمـسـایـه |